سیب مهربانی

سیب مهربانی در دستان توست اگر ...

داستان ۴۹: پس از مرگ ۱۰

چرا در داستان ۲۰ به سامی و راز گفتی فرشته نجات؟ چون آنها را فرشته ی نجات می دانستم چرا میدانستی؟ چون فکر میکردم به آنها ظلم کرده ام و اگر جبران کنم خدا به من رحم خواهد کرد چرا فکر کردی ظلم کرده ای؟ چون در خونشیر زندگی میکردند و در بد شدن جزیره ی خونشیر نقش داشتم چرا نقش داشتی؟ گول خورده بودم چرا گول خورده بودی؟ نمیدانستم چرا نمیدانستی؟ به من نگفته بودند که باید میگفت؟ آنها که معلمم میدانستم چرا باید میگفتند؟ چون مسئول بودند چرا فکر میکنی مسئول بودند چون من
+ نوشته شده در پنجشنبه 13 مرداد 1401ساعت 19:22 توسط نفیسه سادات |